درباره اقلید
- 15 اسفند 1400
- اطلاعات اصلی شهر گردشگری معرفی شهر اقلید
- کد خبر 1486
- 1088 بازدید
- بدون دیدگاه
سایز متن /
پیشینه تاریخی
پیشینه منطقه با توجه به فصل اول پژوهش باستانشناسی و نشانههایی که در دسترس است به پنج هزار سال پیش از میلاد میرسد. آثار تاریخی مانند حوضچه دختر گبر، کتیبه و غار تنگ براق، کوشک زر، کتیبه کوه بل، باتلاق گور بهرام، چشمه شیرین، تل باکون (بکان) و قلعهها و تپههای باستانی و دهها نشانه کوچک و بزرگ دیگر گواه بر قدمت تاریخی این قلمرو است. در گذشته جاده شاهی یعنی راه اصلی اصفهان ـ شیراز از اقلید میگذشتهاست و به همین دلیل نقشی مهمتر و کلیدی تر از سایر شهرستانها در تحرک فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی سرزمین پارس داشتهاست. این شهر زمانی گوشهای از شاهنشاهی هخامنشیان به نام آزارگاتا و مرکز تربیت اسب جنگی کوروش بهشمار میآمدهاست. به استناد آثار بجا مانده از کتب تاریخی و سفرنامههای جهانگردان، اقلید در دوران پیش از اسلام نیز شهری آباد و مطرح بودهاست. در کتاب تاریخ فارسنامه ناصری از انتشارات کتابخانه سنایی آمدهاست که قدمت اقلید مربوط به دوران ساسانیان است و سنگ نوشته موجود در تل قلات مشتمل بر ۲۱ سطر خط پهلوی (مربوط به سال ۱۳۳۴ هـ. ش) مؤید این موضوع است.[۴] در مورد وجه تسمیه اقلید “اقلید در زبان یونانی به معنای کلید است هر آن که آن را فتح نمود گویا فارس را فتح نمودهاست. ” مردم (دال) کلمه کلید را به (لام) تبدیل کرده و در محاورات خود کلیل میگفتهاند.[۳]
اقلید در آثار جهانگردان و نویسندگان
آنچه میتوان دربارهٔ قدمت تاریخی شهرستان اقلید بیان نمود به استناد آثاری است که از کتب تاریخی و سفرنامههای جهانگردان به جای مانده و بیانگر این است که اقلید در دوران پیش از اسلام نیز شهری آباد و مطرح بودهاست.
ابن بطوطه، مورخ مراکشی در سفرنامه خود که در سال ۷۲۵ هجری تألیف شده، مینویسد: «وقتی از اصفهان به سوی شیراز حرکت کردیم، نخست به شهر کلیل رسیدیم که شهرکی است دارای شهرها و باغها ومیوههای فراوان.»
در شاهنامه فردوسی، اقلید (جَز) نام داشته که به معنای جزیره است و این عنوان به این جهت بوده که در قسمتهای جنوبی اقلید، به دلیل فراوانی آب و بارندگی زیاد، دریاچههایی وجود داشتهاست.
فرصت الدوله شیرازی در کتاب آثار عجم از اقلید نام میبرد و در سفر شیراز به تهران، در چمن آسپاس منزل کرده و چند شب را در آن جا گذراندهاست.
ابن بلخی در کتاب فارسنامه که بین سالهای ۵۰۰ تا ۵۵۰ هجری قمری نگاشتهاست، در مورد اقلید میگوید: «اقلید، شهرکی کوچک است و حصاری دارد و جامع و منبر دارد و هوای آن سردسیر است و آب آن خوش است و روان و میوه و غله از هر نوع است.»
حمداله مستوفی در کتاب نزهت القلوب مینویسد: «اقلید شهری کوچک است و حصاری دارد و هوایش معتدل است و آب روان دارد و در او از همه نوع میوه است و غله. سورمق و ارجمان از توابع اقلید است.»
ژان گوتر در کتاب خواجه تاجدار مینویسد: «سپاه آقامحمدخان قاجار با تصرف فارس، یک هفته در آسپاس و کوشک زر اتراق کرده و از آنجا به شیراز عزیمت نمودهاند.»
مادام ژان دیولافوا که همراه شوهرش مارسل دیولافوا باستانشناس فرانسوی در سال ۱۸۸۱ میلادی به ایران مسافرت کردهاست، در سفرنامه خود مینویسد: «به اقلید رفتیم تا مسجدی را که تعریف آن را شنیده بودیم ببینیم. خرابههای یک کاخ کوچک صفوی را هم دیدیم. هوای اقلید صاف، آب آن گوارا و چشمههای فراوان دارد.»
ایرانشناس آلمانی، پروفسور والتر هیتس، ضمن خواندن آثار باستانی مربوط به حوض دختر گبر در تل قلات اقلید، مقالاتی در این زمینه نوشتهاست.
هم چنین در فارسنامه ناصری نیز دربارهٔ اقلید چنین میخوانیم: «اقلید در دامنه کوهای زاگرس قرار دارد. رودخانه از میان آن جاری است در دو جانب این رودخانه باغهای پر از درختان سردسیری است مکانی با صفا و نزهت گاهی دلگشا است.»
دهخدا در واژهنامه خود مینویسد: «اقلید شهرکی است واقع در استخر فارس، دارای ولایات و مزارع بیشمار، دارای یک بخش مرکزی و مهم به نام سرحد چهاردانگه که سابقاً دشت روم گفته میشدهاست.»[۳]