ضرب المثل های اقلیدی
- 17 بهمن 1400
- داستانک و ضرب المثل
- کد خبر 1224
- 1544 بازدید
- بدون دیدگاه
سایز متن /
(( زورازگاو وناله ازبرجین))
درفرهنگ اقلید
به یقین برخی ضرب المثل ها را باید با قلم زرّین بر لوح سیمین ودرقاب خوش نگین نوشت که حاصل خاطره ونتیجه تجربه ونگرش واسعه و دانش کامله پدران ومادران این سرزمین ودیارتدین و تمدن است وضرب المثل فوق که خواستگاه اقلیدی و جایگاه اصیل کلیدی دارد به سبب شغل غالب مردمان گذشته درحوزه کشاورزی وسنتی بودوسروکار داشتن با گاوو برجین برای خرمن کوبی چنین ضرب المثل مطلوب و خوبی را ساخته وپرداخته اند۰که هرضرب المثل خود دُرّثمین است وحلوای شیرین وکلامی عطرآگین وپیام آفرین برای افکار خردمند ونازنین است۰ واین عبارت زور از گاووناله از برجین عجین کلام مردم اقلید بوده وهست چراکه هردوارتباط تنگاتنگی با کدیمین وعرق جبین مردمان این سرزمین تا همین چند دهه قبل داشت هر چند امروز گاو و برجین منسوخ شده اما تجربه وخاطره وآموزه کنایی ودانش ضرب المثلی و حکمت افزایی آن دراقلید باقی وجاوید است و نباید این مفاهیم ازمیان برودشاید برای برخی نگارش این مطالب بی ثمروبی اثر جلوه کندکه معدود دوستانی هم برایم نوشتند نوشتن این مطالب مربوط به تاریخ کهن چه فایده ای دارد؟گذشته از این که مارا با شیوه زندگانی آباواجدادی ونگرش های فردی واجتماعی آن ها آشنا می کند سیر تحولات وتغییرات اجتماعی رابه ما نشان می دهد که خودبه خود انگیزه ایجاد تغییرو تحول رامتناسب با زمان به وجود می آورد ۰ آری تا چند دهه قبل برای خرمنکوبی ازبرجین و دو عدد گاو ورزا،یا ،ورزه ویا،برزه که هرسه درست است که هر سه به معنای ورزیده وقوی ومی باشد یا همان گاو نر که خودنر هم مانندخر،به معنای بزرگ وخشن وزمخت وبرآمده است۰استفاده می کردند وبعدها به جای گاو از الاغ برای کشیدن برجین استفاده می کردند و زور اصلی راگاو هادرکشیدن برجین وسرنشین های آن می زدندوناله ای ازآن ها بلند نمی شد اما برجین دائم ناله سرمی داد وباعث شدبگویند:زورازگاوناله از برجین و کاربردمثلی آن زمانی بودکه فردی با قبول زحمت و تحمل مشقت کاری راانجام می داد وادعا وناله ای هم نداشت اما افرادراحت طلب جزع وفزع می کردنددر جواب ناله آن ها این مثال را می زدند در جامعه هم این گونه است زحمات ومشقات رابرای انجام خدمات برخی افرادتحمل می کنند امادادوفریادش را دیگران سرمی دهند.
(( تلافی پیراهن درتُنبان در آوردن درفرهنگ اقلید))
رحمت ومغفرت الهی برپدران و مادران قدیمی وآبا و اجداد صمیمی و دانش آموختگان تجربی در مدارس طبیعی وکتب خلقت پیرامونی ۰آری اگر مانند امروز کتاب ومدرسه وحساب وهندسه واسه تحصیل علم و دانش ومطالعه نداشتنداماتمام اشیاءموجوددراطراف ومشهود دراکناف آن ها برایشان حکم کتاب و مدرسه داشت ودراین مطالعه ازطریق مشاهده بهترین ضرب المثل ها وحکمت ها را ابداع وخارج می ساختندازیک کاسه گرفته تا جوقن وهاون وکاه وکاهدون ولباس و تنبون وخروخورجین وخوره وبرجین وخرمن وگاو و شخم زمین وآب وآبیاری وآسیاب وکشت ولتّه وقند و قندون واوسار(افسار)وزنجیر ودیگ و کفگیر یک دنیا تدبیربرای افکار بصیر می آفریدند که امروز هر کدام برای ما درس عبرت وکلاس بصیرت و کتاب درایت است ونمونه ای دیگرازآن مثل های ابداعی وتراوشات فکری همین: (تلافی پیراهن درتنبان درآوردن است )۰ وتنبان به پیرجامه یا زیرجامه می گفتندکه زیرشلوار وازارمی پوشند۰وازآن جهت به آن پیرجامه می گفتند که نسبت به شلوارکهنه ترو سالمندتر بود گاهی ازپدر به پسرویا ازبرادر به برادرمی رسید چون پارچه مانند امروز فراوان نبودوفقروناداری هم مزید برعلت بود و پوشیدن نوبت به نوبت برای صرفه جویی ۰واز آن جا این ضرب المثل را گفتند که وقتی پارچه ای برای دوختن نزدخیاط می بردندیا مادران خودشان دوخت ودوز می کردند اگر پارچه پیراهنی کم می آورد از ازپارچه تنبان کم می نمودند وبه پیراهن می افزودند ومی گفتند پیراهن چون رو پوشیده می شود نباید کوتاه باشداماتنبان چه زیرشلوارباشدویانباشدکوتاهی آن عیبی ندارد۰وکاربرد این ضرب المثل زمانی است که فردی بی دلیل وبی حساب وکتاب حق و حقوقی را به زور واجحاف از دیگری گرفته باشدو یا بخواهد بگیرد وآن فرد نتواندازحقش دفاع کند ۰فرد مظلوم می گوید:اشکال ندارد یک روز تلافی پیراهن درتنبون رادرمی آورم یعنی یک روزحساب و کتاب و قیامتی هم برای جبران وتلافی کردن هست ۰وامروزهم برخی مسئولان ومال بران ازدیگران بایدبدانندمردم بالاخره روزی تلافی پیرن تو تنبون درمی آورند هرچندقیامت
سیدزین العابدین محمدی